«آرزوی وصال»
وعشق هدیه ایست جاودانی.
ومن چه عاجزانه افق های طلایی نگاهت رابا هزار تمناجستجو میکنم وقصه
تنهایی رادر آسمان آبی نگاهت درمیان میگذارم.
نسیم اشکی که درنگاهت موج میزد،بارانی ازعشق بودبرای باغ رؤیاهایم،ودلم
چه بیقرار برای نگاه عاشقت می تپد.
دردل شبهای تاریک وجودم به جستجوی روشنایی شمع وجودت می گردم.
به آفتاب گردانی میمانم که هرصبح به امیدآفتاب وجودتوسرازخواب برمی دارد.
وخوب میدانم بی توگلبرگهای نازک وجودم رابادسردخزان درهم فرومی
ریزد،وجوانه های ناشکفته امیدم به دورازتومی خشکند.
امابااین اوصاف می دانم،قلبم کوچکترازآنی است که ظرفیت خوبی های
توراداشته باشد.
امادرسکوت پرازفریاد خودمی گریم ومی گویم؛باهمین قلب کوچک ،به وسعت
تمام خوبی هاوسادگی هایت دوستت دارم.
:: برچسبها:
«آرزوی وصال» ,
:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0